علت شیعه شدن ایرانیان
درددل حضرت علی ع با پیامبرص هنگام دفن حضرت زهرا س
خطبه 193 :
سخنى از آن حضرت (ع ) اين سخن از آن حضرت روايت شده كه هنگام به خاك سپردن سيده زنان، فاطمه (عليهما السلام ) بر سر قبر رسول اللّه (ص )، چنانكه گويى با او راز مى گويد،بيان داشته است :
سلام بر تو، اى پيامبر خدا. سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست . اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فرقت تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام ، جاى شكيبايى است . من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى ، جان به جان آفرين تسليم نمودى .
((انا لله و انا اليه راجعون )).
آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست . همه شب خواب به چشمم نرود تا آنگاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى ، اختيار كند. بزودى ، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه .
اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى . بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است . اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده ام .
شبهه درباره عدالت خداوند
س: اگر خدا عادل است، پس چرا در مقابل گناه کسی، فرزند او را میبرد پیش خودش و خانواده را در سختی قرار میدهد؟ خانواده چه گناهی دارند که باید رنج بکشند؟
ایکس – شبهه : ابتدا دقت شود که اگر کسی به وجود خدا معرفت و ایمانی ندارد، نباید اصلاً در خصوص عدل یا سایر اسمای الهی سخنی بگوید. مگر میشود بدون قبول داشتن «وجود» از اسما، صفات یا افعال او سخن گفت؟! اما اگر کسی وجود خدا را قبول دارد، باید بداند که اساساً سؤال «اگر خدا عادل است»، سؤالی غلط و انحرافی است. چرا که اگر فرض کند [العیاذ بالله] خدا هست ولی عادل نیست، چه فرض جایگزینی خواهد داشت؟ آیا خدا ظالم است؟ ظلم که از جهل، نقص و نیستی است. آیا خدا «سبحان»، یعنی منزه از نیستیها و نقصها نیست؟ اگر خدا «سبحان» نباشد که اصلاً خدا نیست، او نیز موجود محدود و ناقصی میشود که در اصل وجودش نیاز به هستیبخش دیگری دارد. مثل سایر مخلوقات.
پس همیشه در مهندسی سؤال در ذهنمان راجع به خداوند متعال دقت کنیم که «وجود» و «سبوحیّت» خدا را ناخودآگاه نفی کنیم. چرا که در این صورت پاسخ سؤال نیز فایدهای ندارد. دقت شود که اسما یا به قول خودمان «صفات الهی» با وجودش اثبات میگردند، نه این که وجود با صفات اثبات گردد. یعنی اگر خدایی هست (که هست) حتماً حیّ، قیوم، علیم، حکیم، قادر، عادل و …، میباشد و اگر نباشد، دیگر خدا نیست.
اما در پاسخ سؤال مطروحه نیز دقت شود که اولاً نسبت دادن «چرایی» مرگ فرزند به گناه پدر یا مادر، کار بسیار دشواری است و اگر به اثبات نرسد و یقین حاصل نگردد، نوعی افترا به خداوند متعال است. فرد مدعی به خدا میگوید: تو این فرزند را گرفتی، چون من فلان گناه را کردم! حال سؤال ایجاد میشود که از کجا این «علت و معلول» را کشف کردی؟! آیا وحی شد؟ آیا معصوم (ع) فرمود؟ آیا کشف و شهودی صورت پذیرفت؟ یا این که همه وهم و گمان و … بالتبع افترا بود؟!
اما اگر به فرض خداوند متعال فرزندی را به خاطر گناه پدر یا مادرش ببرد نیز مال خودش را پیش خودش برده و در بازپسگیری امانت، مدیون کسی نمیماند و به کسی ظلمی نشده است، اگر چه فرد یا افراد به آن امانت علاقهی شدیدی داشته باشند.
به عنوان مثال: اگر صاحب خودرویی، آن را امانت نزد کسی بگذارد و اجازه استفادهی متعارف هم بدهد، سپس آن شخص و اهل خانوادهاش نیز به آن خودرو علاقه و وابستگی شدیدی پیدا کنند. بعد صاحب خودرو ببیند که او امانتداری را رعایت نمیکند و یا اصلاً شیوهی قهر را پیش گرفته است. آیا اگر امانت را پس بگیرد، به او یا خانوادهاش ظلم کرده است؟! آیا اساساً کسی مالک خود یا چیز دیگری هست که بتواند به خدا معترض شود: چرا دادی یا چرا گرفتی؟
و یک نکتهی مهم دیگری نیز باید مورد دقت و توجه قرار گیرد و آن این که حیات دنیا، دار «علت و معلول»، «اثر و تأثیر» و نیز «عمل و عکسالعمل» است و هر چیزی قانونی دارد منطبق با حکمت و مشیّت الهی. و خداوند متعال در اراده و مشیّتاش نیز به کسی ظلمی نمیکند. بلکه این اشخاص هستند که سبب ظلم به خود و دیگران میگردند. اگر کسی چشم خود را کور کرد و سبب ناراحتی خود و اطرافیانش گردید، ظالم اوست. پس اگر معصییت کسی سبب مرگ فرزند و حزن و اندون دیگران گردد نیز ظالم همان معصیتکار است.
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (یونس، 44)
ترجمه: خدا به مردم به اندازه سر سوزنى ظلم نمىكند و ليكن اين خود مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند.
«وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» (22)
ترجمه: و خدا آسمانها و زمين را (به خيال و پندار خلق نكرد) بلكه به حق آفريد. آرى آفريد تا هر كسى را به آنچه مىكند جزاء دهد و در اين جزا به كسى ظلم نمىشود.
شبهات عدل الهی
(1/100123465)-
پرسش:آيا اينکه کودکاني در آفريقا از گرسنگي بميرند و ما و ديگر مردم اين گونه نباشيم عدل است و يا بالاتر از آن من که در يک خانواده شيعه به دنيا آمده ام و کسي که در يک جاي دور افتاده بدور از اطلاعات و در يک خانواده کافر به دنيا مي آيد، عدل است من مي توانم خيلي سريعتر از او به مقام قرب برسم، آيا اين عدل است؟
پاسخ:
1ـ آیا مردن کودکان آفریقایی از گرسنگی ، به خاطر نبود موادّ غذایی کافی در زمین است یا به خاطر چپاول نعمتها از سوی عدّه ای قلیل از مردم دنیا؟!! اگر بفرمایید که غذای کافی در زمین نیست ، شاید بتوان آن را مربوط به عدل خدا کرد. امّا شکّی نیست که جهان با کمبود غذا مواجه نیست ؛ حتّی خود آفریقا نیز یکی از قارّه های زرخیز جهان است. پس مشکل از خود مردم جهان است نه از خدا. خداوند متعال انبیای خود را فرستاد و دین خود را اعلام نمود تا مردم با عمل کردن به آن ، قسط و عدالت را بین خودشان برقرار سازند. حال اگر مردم نمی خواهند از لاک جهالت و رسومات واضح البطلان خودشان بیرون بیایند ، تقصیر خدا چیست؟
خداوند متعال فرمود: « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ــــــ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند؛ و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكند بىآنكه او را ببينند؛ خداوند قوىّ و شكستناپذير است.» (الحديد:25)
طبق آمار جهانی ، هشتاد درصد ثروت جهان در دست بیست درصد مردم دنیاست. و عجیبتر اینکه این بیست درصد ، در مناطقی زندگی می کنند که از نظر ذخائر زیر زمینی ، چندان هم غنی نیست. حال قضاوت کنید که اگر هشتاد درصد مردم جهان بر ضدّ بیست درصد تجاوزگر قیام کنند ، چه اتّفاقی رخ می دهد. امّا این هشتاد درصد به جای مبارزه با جهان خواران و ستاندن حقّ مسلّم خودشان ، به جان یکدیگر افتاده اند. فقط کافی است به آفریقا نگاهی سیاسی هم بیفکنید تا ببینید که در این قارّه ، چه کسانی چه کسانی را و به نفع چه کسانی می کشند؟ همین قارّه ای به زعم حضرت عالی فقیر ، یکی بزرگترین مصرف کننده های تسلیحات نظامی کشورهای استکباری است ؛ یعنی آن نیروی انسانی که باید برای آبادی این قارّه وارد عمل شود ، با دست خود و به نفع مستکبران غربی ، کشور و قارّه خودشان را ویران می سازند ؛ و بابت آن مهمّاتی هم که برای ویرانی خودش به کار می برد ، دارایی مردم این قارّه را به همین غربی ها تقدیم می کند.
پس انصاف دهیم ؛ و تنبلی و جهالت و دشمن ناشناسی خودمان را به پای خدا ننویسیم ؛ مثل برخی افراد تنبل که درس نمی خوانند و سواد معلّم را زیر سوال می برند. اگر مردم غرب ، ثروتمندند ، تا حدود با تلاشگری و در حدّ وسیعی با چپاولگری ثروتمندند نه با اعطای خاصّ الهی ؛ و اگر مردم آفریقا فقیرند ، با ظالم همان غربی ها فقیرند نه به خاطر نبود منابع غذایی. در این دنیا همواره عدّه ای هستند که حقّی بیشتر از سهمشان می خواهند ؛ لذا هر گاه کسی پیدا شود که با زیاده خواهی آنها مقابله کند ، با او درگیر می شوند ؛ چه با شیوه ی نظامی و چه با شیوه های دیگری همچون شیوه های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. الآن چرا آمریکا با برخی کشورها و گروههایی چون ایران و ونزوئلا و حزب الله لبنان و حماسّ و … مخالف است؟ چون اینها نمی خواهند تکیه به آمریکا داشته باشند و نمی خواهند نوکری او را بکنند. چون می خواهند حقّ خودشان را از دست این دزدان جهانی بستانند ؛ چون نمی خواهند برتری آنها را تأیید کنند. عجیب است که عدّه ای هر گونه بمب و موشک و … دارند و در تمام دنیا نیز جنگ افزوزی می کنند ؛ ولی می خواهند اجازه ندهند کشور دیگری برای خود انرژی فراهم کند. امّا آنکه بخواهد از حقّ خود دفاع کند ، یقیناً خداوند متعال کمکهای غیبی خود را نصیبش خواهد کرد. آیا اگر مردم آفریقا نیز این رویه را پیش بگیرند به حقّ خود نمی رسند؟ در آفریقای جنوبی ، که معدن الماس دنیاست ، اکثر سیاه پوستان ، تحت حاکمیّت اقلّیّت سفید پوست و با فقر و فلاکت زندگی می کردند ؛ تا اینکه با قیام ماندلّا توانستند استقلال خودشان را به دست آورده و منابع ثروت خودشان را به دست گیرند. پس اگر دیگر مردم آفریقا بر ضدّ استکبار قیام نمی کند و حقّ خود را مطالبه نمی کند ، تقصیر خدا نیست. خواب رفته را می توان بیدار نمود ؛ امّا آن را که خود را به خواب زده به راحتی نمی توان بیدار کرد.
برخی از کشورهای دنیا بارها تا مرز اضمحلال رفته اند ولی چون مردمی سخت کوش و بینا بوده اند ، دوباره خود را بازسازی نموده اند ؛ امّا برخی کشورهای آفریقایی هنوز هم که هنوز است ، حکومت مرکزی ندارند. چون هر قبیله ای می خواهد به تنهایی زمام کشور را به دست گیرد. پس اگر مردم یک منطقه نمی خواهند از رسومات جاهلی خودشان دست بردارند ، تقصیر خدا چیست؟ « … إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ــــــ خداوند سرنوشت هيچ قومی را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند » (الرعد:11)
2ـ امّا در باره ی شرائط محيطي حاکم بر افراد ، عرض می شود که این شرائط تعيين کننده ي عاقبت شخص نيستند ؛ و صرفاً زمینه ای برای امتحان می باشند.
در اين که بشر از شرائط محيطي خويش تأثير مي پذيرد شکّي نيست ولي اين بدان معنا نيست که انسان در متن شرائط محيطي خوب يا بد ، بي اختيار مي شود يا تشخيص خود را از دست مي دهد. خداوند متعال با مثالهاي متعدّدي که در قرآن کريم ذکر نموده به اين پندار پاسخ گفته و نشان داده که کساني در بدّترين محيطها راه هدايت را پيش گرفته اند و عدّه اي نيز در بهترين محيطها گرفتار شقاوت شده اند. « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلين ـ وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ . ــــــــ خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان(در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند!» ـ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است ، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (التحريم :10 و11)
زن حضرت نوح و حضرت لوط (ع) و همچنين پسر نوح (ع) با اينکه در بهترين محيط هدايتي بودند ولي به اختيار سوء خود کافر شده اهل جهنّم گشتند ولي آسيه ، زن فرعون و همچنين اصحاب کهف و نيز مومن آل فرعون با اينکه در بدّترين ، کفرآميزترين و وسوسه انگيزترين محيطها زندگي مي کردند و از نعمات مادّي و قدرت فراوان برخوردار بودند راه هدايت را پيش گرفتند. لذا حضور در محيط آلوده براي کساني که قدرت تحقيق و حقيقت يابي دارند عذر موجّهي نيست و آنکه توان تحقيق و حقيقت يابي دارد و در سايه ي عقل و انديشه مي تواند حقّ را از باطل تشخيص دهد ، عقلاً مؤظّف است که تحقيق نمايد. بلي افرادي هستند که مستضعف فکري بوده توان حقيقت يابي ندارند ؛ وضعيّت اخروي اينها طبق آيات و روايات اهل بيت (ع) به خداوند متعال واگذار مي شود تا طبق علم مطلق خود و با توجّه به ميزان توانايي آنها ، در باره ي آنها قضاوت نمايد. لذا ما حقّ نداريم آنها را به صرف مسلمان نبودن اهل جهنّم بدانيم. امّا آنها که توان تحقيق دارند مثل دانشمندان ، اهل فکر و انديشه و علماي اديان اينها را ديگر نمي توان مستضعف فکري دانست. اينها اوّلاً نداي اسلام را شنيده اند و ثانياً توان تحقيق و حقيقت يابي را دارند. لذا اگر تحقيق نمي کنند يا تحقيق کرده ايمان نمي آورند مستحقّ عذاب الهي خواهند بود.
پس این پندار که یک شیعه زاده سریعتر می تواند به قرب خدا برسد ولی یک کافر زاده نمی تواند با سرعت او تقرّب حاصل کند ، درست نیست. در این باره کافی است شرح حال برخی غیرمسلمانان مسلمان شده را مطالعه فرمایید تا ملاحظه کنید که خداوند متعال چگونه و از چه راههای شگفت آوری حقیقت جویان را به سوی خود راهنمایی می کند. برای مثال می توانید نام ادواردو آنیلی را از اینترنت جستجو نمایید ؛ و ببینید که چگونه یک کافرزاده ی ثروتمند و نامدار ، بسیار زودتر از بسیاری از ما شیعه زادگان به سر منزل مقصود می رسد. هم اکنون در کشور خودمان نیز از این کافرزاده های خارجی شیعه شده وجود دارند که نه تنها مسلمان و شیعه شده اند ؛ بلکه در سطح حوزه و دانشگاه ، به جوانان شیعه تعلیمات شیعی می دهند؛ برای مثال پرفسور لگن هاوزن، اهل آمریکا، که اکنون در مؤسسه امام خمینی مشغول تدریس هستند یا دکتر محمّد تیجانی، اهل تونس که سنّی مذهب بود و وارد تشیّع شده و کتابهایی ارزنده در دفاع از تشیّع نوشته است یا دکتر عماد العصام که اهل یمن و تحصیلکرده ی عربستان بود و یک وهّابی بود که در ردّ شیعه کتاب نوشته بود، ولی اکنون شیعه شده و مشغول دفاع از تشیّع است.